نور ظاهر است و ظاهر کننده است، و به همین صورت واضح است و واضح کننده است. پس برای دریافت هر مفهومی و حقیقت هر چیزی، ما نیاز به نور داریم، و بدون نور هیچ مفهوم و معنایی آشکار نمی گردد.
سفر عقل به دیار عشق
62 پست
نور منوّر است، و تنها اطلاق حقیقی آن بر خداوند متعال می توان کرد، و غیر از خداوند متعال، نور بر هر آنچه که اطلاق گردد مجازی خواهد بود. نور ظاهری با نور معنوی، و نور معنوی با نور باطنی، و نور باطنی با نور حقیقی و غیره، بسیار فرق دارد، اما به مثال نور ظاهری است که درک نور معنوی برایمان امکان پذیر می گردد.
خداوندا! بدون بخشایش تو به ظنّ و گمان، من میمانم و تن میماند و در حقیقت معنا از قلب و روح من هیچ رد و آثار نه.
هرآنچه گفتم به زبان «حال» گفتم، مرا در آن «قیل و قال» نه، و هرآنچه به زبان «قال» گویم مرا در آن «حال» نه. اگر بیش از «حال» به «محال» پرداختم بخشایش خود را بر من زوال نه ...
خداوندا! بدون رحمت تو در عوالم خلقت، بی تردید که هیچ آرامش نه، ما را در روز «شفاعت الکبری» در زیر سایۀ پرچم «رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ» قرار ده که ما را جز آن دیگر چاره و کام نه ...
خود را بر مقام روح می پنداریم اما در وجودمان ذره ای تابش نه، به آیۀ نور می پردازیم اما فهم و شعور و دانش نه، ستایش تو را می طلبیم اما در وجودمان بخشایش نه، در عالَم اجسام، به دنبال ابهام میجوییم در حالی که در آن آسایش نه ...
نفس را به ظنّ خود پاک می گردانیم اما اطمینان نه، عقل را در پرتو فؤاد می دفنانیم اما لُب الباب نه، از قلب تا خِرَد اراده می گردانیم اما اسرار نه، از عشق سخن می رانیم اما در سوختن آرامش نه ...
از مقامی به مقامی سیر می کنیم اما افزونی نه، از حالی به احوالی می چرخیم اما ابصار نه، از لطف به اندوه می آییم اما احساس نه، از اندوه به لطف باز می گردیم اما انوار نه، از حجابی تا حجاباتی پرده می دریم اما آشکار نه ...
میدانیم که ضعف از آن ماست، و قوّت از آن توست، گاهی به سخن می پردازیم اما ما را کلمات نه، گاهی می نگاشیم اما آثار نه، گاهی از فراموشیه غم می خندیم اما لذت نه، گاهی بی حرکت می رقصیم اما مقصد نه ...
«یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ» را بر ما واقع گردان، «فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ اهْتَدَى» را بر روح ما صادر گردان، و «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» را بر اخلاق و اعمال ما شایع گردان، که میدانیم «وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ» ...
خواطر ظلمانی را خطه به خطه از ما ضایع گردان، و لوایح معنوی را برایمان عدم مانع گردان، از حجابی تا به حجابی دیگر ما را قانع گردان، بر مسیر آن انسانی که آن را کامل گردانده ای ما را تابع گردان، هر قدمی که به سوی تو بر می داریم آن را قاطع گردان ...
خداوندا! از انوار جمال الهی بر وجودمان تابش گردان، مفاهیم نور را برایمان همراه با انوار الوهی واضح گردان، از انوار معنوی تا به الطاف قُدسی بر سرایر ما طالع گردان، لمعات را یک بعد دیگری بر ما سانح گردان ...
این گوهر اسرار ببستم به کلامی
هم گوهر و هم پادشه یی را به غلامی
گر چشمۀ اسرار ز قلبی نه فشاند
نه دوست به کار آید و نه گریه و آه یی
هم گوهر و هم پادشه یی را به غلامی
گر چشمۀ اسرار ز قلبی نه فشاند
نه دوست به کار آید و نه گریه و آه یی
این راه غریبان و فقیران غنی است
این راه قناعت و رضا، صبر همین است
در راه و مسیر عشق گر خِرَد ببودی
هم راه روان بگشتی هم شیوه همین است
این راه قناعت و رضا، صبر همین است
در راه و مسیر عشق گر خِرَد ببودی
هم راه روان بگشتی هم شیوه همین است
ای عشق بر این عقل ستم چگونه کردی؟
آن زِ نو رسیده را چرا زِ هم شکستی؟
گر صبر و رضا تو پیشۀ سفر به کردی
هم عقل به تو رسیدی هم شیوه شکستی
آن زِ نو رسیده را چرا زِ هم شکستی؟
گر صبر و رضا تو پیشۀ سفر به کردی
هم عقل به تو رسیدی هم شیوه شکستی
ای عقل چرا در پی اسرار نگشتی؟
از عالم امثال چرا بهری نجُستی؟
در آن جایگه نَفس چنین ساکن گشتی
نه زِین سینه بدانستی نه زآن گوهر هَستی
از عالم امثال چرا بهری نجُستی؟
در آن جایگه نَفس چنین ساکن گشتی
نه زِین سینه بدانستی نه زآن گوهر هَستی
آن عاقلی که این صفتِ عشق روا داند
آن عاشقی که از مقرِ عقل نفرساید
گر عقل مراتب را به تصفیه فرا خواند
هم عشق نه سوزاندش هم عقل بجا ماند
آن عاشقی که از مقرِ عقل نفرساید
گر عقل مراتب را به تصفیه فرا خواند
هم عشق نه سوزاندش هم عقل بجا ماند
نور ظاهر است و ظاهر کننده است، و به همین صورت واضح است و واضح کننده است. پس برای دریافت هر مفهومی و حقیقت هر چیزی، ما نیاز به نور داریم، و بدون نور هیچ مفهومی آشکار نمی گردد، و اختلافات جریان می یابد.
نور ظاهری با نور معنوی، و نور معنوی با نور باطنی، و نور باطنی با نور حقیقی و غیره، بسیار فرق دارد، اما به مثال نور ظاهری است که درک نور معنوی برایمان امکان پذیر می گردد.
بدانید که نور منوّر است، و تنها اطلاق حقیقی آن بر خداوند متعال می توان کرد، و غیر از خداوند متعال، نور بر هر آنچه که اطلاق گردد مجازی خواهد بود.